خودشناسی چیست؟
روانشناسان شلی دووال و رابرت ویکلاند این تعریف را ارائه کردند:
"خودآگاهی توانایی تمرکز بر خود و اینکه چگونه اعمال، افکار یا احساسات شما با استانداردهای درونی شما مطابقت دارند یا ندارند. رفتار خود را با ارزش های خود هماهنگ کنید و به درستی درک کنید که دیگران شما را چگونه درک می کنند."
به زبان ساده، کسانی که خودآگاهی بالایی دارند می توانند اعمال، احساسات و افکار خود را به طور عینی تفسیر کنند.
این یک مهارت نادر است، زیرا بسیاری از ما به تفسیرهای هیجان محور از شرایط خود می پردازیم. توسعه خودآگاهی مهم است زیرا به رهبران اجازه می دهد رشد و اثربخشی خود را ارزیابی کنند و در صورت لزوم مسیر خود را تغییر دهند.
خودشناسی از جمله حوزههایی است که برای بسیاری از انسانها جذاب و دوستداشتنی است.
نگاهی به تاریخ مکتوب انسان هم نشان میدهد که معمولاً دانشمندان، حکیمان و سخنورانی که میتوانستهاند از انسان برای انسان بگویند، یا ویژگیهای هر فرد را در پیش چشمانش تجزیه و تحلیل کنند، از اقبال عمومی بهرهمند بودهاند.
خودشناسی در حوزههای مختلف، معنا و کاربرد و مصداقهای متفاوتی دارد: خودشناسی در مدیریت و رهبری، رفتتار های اقتصادی و حتی زمینه هایی مثل مذهب، عرفان و در روانشناسی تنها بخشهایی از قلمرو گستردهی خودشناسی محسوب میشوند.
- چرا خودشناسی اهمیت دارد؟
تصمیم گیری بهتر
کسی که برای خودشناسی وقت میگذارد، کیفیت تصمیمها و انتخابهایش افزایش خواهد یافت. از سادهترین تصمیمهای زندگی (مثلاً انتخاب یک رستوران برای غذا خوردن) تا تصمیمهای بسیار پیچیده (مثلاً انتخاب مسیر شغلی، انتخاب همسر یا ورود به دنیای کارآفرینی) همگی به خودشناسی نیاز دارند.
وقتی خودمان را میشناسیم و به صفات شخصیتی و سلسله مراتب ارزشهایمان توجه داریم، گزینههای مناسبتری را انتخاب میکنیم و احتمال اینکه بعداً پشیمانی را تجربه کنیم کاهش خواهد یافت.
توانایی پیشبینی رفتارهایمان
بسیاری از مشکلات و تنشها و چالشها و اشتباهات ما در زندگی به این موضوع بازمیگردد که شناخت کافی از صفات و ویژگیهای خودمان نداریم.
اگر خودمان را به خوبی بشناسیم، پیش از قرار گرفتن در یک موقعیت، پیش از انتخاب یک شغل، پیش از مذاکره و پیش از ورود به یک رابطه عاطفی، کموبیش میتوانیم حدس بزنیم که کجاها ممکن است کم بیاوریم و مستهلک شویم، یا اشتباه کنیم یا برانگیخته شویم و کنترل خود را از دست بدهیم.
همین شناخت میتواند نقش پیشگیریکننده ایفا کند. وقتی به شناخت خوبی از خودمان برسیم، حتی به فرض اینکه نتوانیم از وقوع یک رویداد منفی پیشگیری کنیم، همچنان خودشناسی میتواند به ما کمک کند تا از چنین شرایطی راحتتر عبور کنیم.
شناخت بهتر دیگران
ناگفته پیداست که هر چقدر در شناخت خودمان قویتر شویم، شناخت دیگران هم برایمان سادهتر خواهد بود. ضمن اینکه تفاوتهای فردی را هم بهتر درک میکنیم و به رسمیت میشناسیم.
بنابراین خودشناسی و به تبع آن دیگرشناسی میتواند قدرت ما را در رهبری ، مهارت ارتباطی، مذاکره، کار تیمی، مدیریت تعارض و سایر تعاملات انسانی نیز افزایش دهد.
به همین علت، منطقی است کسانی که میخواهند به عنوان مدیر، سرپرست یا عضوی موثر از یک تیم فعالیت کنند، برای آشنایی با مباحث خودشناسی وقت بگذارند.
–
- o ویژگی های افراد نا آگاه از وضعیت خود:
اگر فردی ناآگاه است، اجماعی در مورد رفتار او وجود دارد (یعنی تنها شما نیستید که نسبت به آن فرد چنین احساسی دارید.) ما بهطور خاص، چندین رفتار ثابت از افراد ناآگاه را مشخص کردهایم:
• آنها بازخورد انتقادی را گوش نمیدهند یا نمیپذیرند.
• آنها نمیتوانند چشمانداز دیگران را درک کنند یا بپذیرند.
• آنها به زحمت میتوانند احساسات و تفکرات افراد دیگر در محیط کار را درک کنند.
• آنها نظر اغراقآمیزی از همکاریها و عملکردشان دارند.
• آنها بدون اینکه بدانند برای دیگران مضر هستند.
• آنها خود را عامل موفقیتها میدانند و دیگران را برای شکستها مقصر میشناسند
5 تأثیر فقدان خودشناسی چیست؟
خودشناسی راهی را به سوی خوشبختی و رضایت بیشتر به ما ارائه میدهد. همان طور که «آلن دو باتن» (Alain de Botton)، نویسنده، میگوید:
فقدان خودشناسی شما را در برابر تصادفات و خواستههای اشتباه قرار میدهد.
در ادامه، ۵ اثر فقدان خودشناسی را بیان کردهایم:
۱. احساس ناامنی و اضطراب میکنیم یا بهراحتی تحتتأثیر شرایط قرار میگیریم
تا زمانی که دانش خود را توسعه ندهیم، همیشه احساس ناامنی خواهیم کرد، زیرا بدون داشتن مجموعهای از ارزشهای داخلی برای زندگی، دائما در معرض ارزیابی خود در برابر ارزشهای دیگران قرار میگیریم؛
همچنین، بدون خودشناسی بهراحتی تحتتأثیر حوادثی قرار میگیریم که منفی به نظر میرسند و از کوچکترین چیزها احساس اضطراب خواهیم کرد.
درست است که این موارد از علائم عدم مدیریت ذهن نیز هستند و علاوه بر این به عدم آگاهی از چیزی کاملا اساسی که همهچیز را در بر میگیرد اشاره میکنند، اما دانستن اینکه برای چه چیزی ارزش قائل هستیم و چه چیزی را تحمل نخواهیم کرد، در کاهش ناامنی و همچنین ترس از دست دادن فرصتها (FOMO) بسیار کمک میکنند.
۲. در ترک عادات ناخواسته مشکل خواهیم داشت
علت آن به طور قطع مشخص نیست، اما پشت بسیاری از رفتارهای بیاختیار یا اعتیادآور، کمبود خودآگاهی نهفته است.
روانشناسان میگویند که اعتیاد به دلیل الگوی اولیهی دورریختن احساسات، هنگامی شکل میگیرد که به تمرین پذیرش آنها نیاز داریم.
۳. روابطی همراه با دلواپسی و چالش بیمورد خواهید داشت
گفته شدهاست که بدون شناخت خود نمیتوانیم به یافتن شریک زندگی مناسب امیدوار باشیم، اما من در این مورد خیلی مطمئن نیستم. اغلب، مشاهده کردهام که مهارتی ذاتی داریم که میتوانیم کسانی را پیدا کنیم که از ما تعریف میکنند، بدون اینکه به طور دقیق بدانیم چرا!
فکر میکنم مسئلهی بزرگتر این است که وقتی خودآگاهی نداریم، چه اتفاقی در روابط و دوستی ما رخ میدهند. احتمالا بزرگترین اشتباه این است که وقتی خصوصیات و احساسات نفیشدهمان (سرکوبشده) را به دیگران نشان میدهیم، خود را نمیبینیم. اگر مثل تصویری نباشیم که ارائه میدهیم، مثل یک کابوس میشویم.
اگر در عشق انتخابهای نادرستی انجام دهیم، خودشناسی میتواند به ما کمک کند تا این عادت را ترک کنیم. ما تمایل داریم الگوهای ناسالم را از کودکی تکرار کنیم و با افرادی مشارکت کنیم که با روشهای آشنا ما را ناامید خواهند کرد.
از طریق توسعهی خودشناسی است که به این الگو پایان میدهیم.
۴. کارهای نامناسبی را برمیگزینیم یا جاهطلبیهای غلط را دنبال کنیم
وقتی ۱۸ساله هستیم و میخواهیم متوجه شویم که با باقی زندگیمان چه کار کنیم، بیشترمان تحتتأثیر آنچه دیگران انجام میدهند، آنچه محترم، سودآور و امن است یا در نهایت آنچه پدر و مادرمان میخواهند، قرار میگیریم.
گسترش خودشناسی این است که چگونه کاری را پیدا کنیم که حداقل به طور مبهم برای ما مناسب است.
۵. وقت و پول خود را روی چیزهایی سرمایهگذاری میکنیم که برای ما خوشبختی به همراه نمیآورند
ما وقت و پول خود را برای هزینههایی صرف میکنیم که فکر میکنیم خوشحالمان میکنند، اما بدون شناخت خود، بارها و بارها انتخابهای بدی خواهیم کرد.
۱. ذهنآگاهی
اگر در زندگی روزمرهی خود در برابر احساسات ناخودآگاهمان زیاد مقاومت نکنیم، بهآرامی، بیشتر ناخودآگاه را به خودآگاه تبدیل میکنیم؛ بنابراین، خواستههای زودگذر را مشاهده میکنیم، بدون اینکه به آنها عمل کنیم.
۲. مسئولیتپذیری
اگر مسئولیتپذیر باشیم، به سبب ناراحتیها و ناکامیهایمان دیگران را سرزنش نمیکنیم و در عوض سعی میکنیم بفهمیم که چه چیزی در ذهنمان ناراحتمان کردهاست؛ همچنین، متوجه قدرت خودمان در نحوهی دیدن چیزها میشویم؛ در نتیجه، اگر ناراضی باشیم، تغییراتی را ایجاد میکنیم.
۳. پذیرش
اگر پذیرش داشتهباشیم، به جای تسلیم شدن در مقابل عوامل عدم تمرکز و اهمال کاری، تلاش میکنیم هرچه پیش میآید را درک کنیم و بپذیریم.
این ۳ مورد تقریبا درمان هر «فریب شخصی»ای هستند. دفعهی دیگر که با واقعیت کنار نمیآمدید، این ۳ راه را امتحان کنید. ببینید آیا با ذهنآگاهی، مسئولیت پذیری و پذیرش میتوانید به دیدگاه دیگری برسید یا خیر.
- ابزار های خودشناسی:
- بهکمک تستهای خودشناسی، تواناییها و استعدادهایتان را بشناسید.
- تست MBTI:
تست MBTI، یک پرسشنامه روانسنجی فردی است که برای شناسایی نوع شخصیت، نقاط قوت و اولویتهای افراد طراحی شده است. این تست توسط ایزابل مایرز (Isabel Myers) و مادرش کاترین بریگز (Katherine Briggs) و بر اساس کارشان بر روی تئوری کارل یونگ (Carl Jung) درمورد انواع شخصیت تهیه شده است.
امروزه، تست MBTI بهعنوان یکی از از پرکاربردترین ابزارهای روانشناسی در دنیا شناخته میشود.
- 4 عامل تست MBTI:
۱- برونگرایی (E) و درونگرایی (I)
۲- حسی (S) یا شهودی (N)
۳- منطقی (T) یا احساسی (F)
۴- قضاوتگر (J) یا ادراکی (P)
کاربرد تست MBTI:
تست MBTI در انتخاب شغل بسیار کارآمد است، شما می توانید با کمک این آزمون به خودشناسی رسیده و از این طریق مهم ترین تصمیم های زندگی خود را بگیرید و با کمترین احتمال شکست به سمت موفقیت حرکت کنید.شما می توانید تست رایگان MBTI را در سایت جعبه ابزار ذهنی انجام دهید .
تیپ شناسی MBTI طراحی شده است تا نظریه تیپهای روان شناختی یونگ را برای همه افراد قابل فهم و قابل استفاده کند. نتایج MBTI تفاوتهای با ارزش بین افراد نرمال و سالم را شناسایی و تفکیک میکند، این تفاوتها میتواند منشأ تعارضها باشد.
کاربرد تست MBTI در انتخاب شغل نتیجه این تست کمک می کند که شما استعداد های منحصر به فرد خود را شناخته و انگیزهها، نقاط قوت، حوزههای بالقوه خود را برای رشد و درک و شناختتان از خودتان را افزایش میدهد.
این تست شخصیت شناسی به شما کمک میکند تا افرادی که با شما متفاوت هستند را درک کنید و در نهایت شکل گیری تنش های احتمالی را بین شما و دیگران کاهش می دهد.
کاربرد تست MBTI در انتخاب شغل و در جایگاه شغلی این است که بتوانید ابراز وجود کنید و شما را به همکاری با دیگران تشویق میکند
- تست DISC:
حتی اگر مطالعه اندکی در زمینهٔ خودشناسی و شخصیت شناسی داشتهاید، احتمالاً اصلاح تست دیسک (DISC) یا آزمون دیسک به چشمتان خورده است. آزمون دیسک در قالب یک پرسشنامهٔ خوداظهاری طراحی شده و ویژگیهای رفتاری انسانها را در چهار بُعد مختلف مشخص میکند.
این آزمون که اکنون بیش از یک قرن از شکلگیری نطفهٔ اولیهٔ آن میگذرد، طی سالهای اخیر علاقهمندان و طرفداران بسیاری پیدا کرده که آن را با شوق و اشتیاق در انواع موضوعات به کار میبرند و هر روز موضوع تازهای را به فهرست کاربردهای تست دیسک میافزایند:
تست دیسک که گاهی از آن با عنوان تست خودشناسی DISC یا تست شخصیت شناسی DISC هم نام میبرند، ابزاری است که از چهار مولفه برای توصیف رفتار انسانها استفاده میکند. این چهار مولفه با حروف D و I و S و C آغاز میشوند و به همین علت آن را تست DISC مینامند:
- Dominance | برتری طلبی یا تسلط گرا بودن
- Influence | تأثیرگذار و متقاعدکننده
- Steadiness | باثبات بودن
- Compliance | تطابق و تبعیت
- کاربرد تست دیسک:
کارمندان و مدیران سازمان ها با استفاده از مدل ارتباطی که در تست disc مشخص شده است می توانند سنجش بسیار معتبری از رفتارهای سازمانی خود داشته باشند. DISC دانشی را در اختیار مدیران و کارمندان یک سازمان قرار میدهد که باعث بالا رفتن سطح ارتباطات مؤثر آنان می گردد. با استفاده از DISC می توانید موفقیت بیشتری در کار داشته باشید.
دیسک کمک می کند افراد در جایگاه مناسب قرار گیرند. اگر افراد با توجه به مدل رفتاری شان در جایگاه مناسب قرار نگیرند، عملکرد سازمان افت پیدا می کند.
مثلا اگر تعداد زیادی از افراد تیپ D در یک واحد باشند، باید ریسک های زیاد، چالش، تندی ، سرعت بالا، کاهش دقت و رقابتهای شدید را انتظار داشته باشیم.
همچنین اگر تعداد زیادی از افراد گروه Iدر واحد قرار گیرند انتظار می رود که تحرک زیاد شده، نشاط و انرژی بالا برود و فضای غیر رسمی افزایش پیدا کند ولیکن شاید دقت، عدم تمرکز و نتیجه گرایی، مدیریت زمان و موارد مشابه کاهش پیدا نماید.
از طرف دیگر اگر تعداد افراد S در واحد بسیار زیاد باشد، ثبات و آرامش نمود زیادی پیدا می کند و شاید از نتیجه گرایی، تغییرات، ریسک و چالش خبری نباشد. همچنین سرعت انجام کارها تا حدود زیادی کاهش پیدا می کند
- تست هالند:
تست استعداد یابی هالند یا رغبت سنج هالند که به آزمون هالند Holland یا کد های هالند Holland Codes هم مشهور است، مثل تست شخصیت شناسی mbti به منظور کشف اشتیاق ذاتی افراد به انواع مشاغل طراحی شده است.
تست هالند یکی از محبوبترین تستهای تیپشناسی برای انتخاب رشته تحصیلی و شغل آینده محسوب میشود و بدلیل سادگی و کاربردی بودن، برای طیف وسیعی از افراد و سنین مختلف قابل اجراست. ما با انجام تست هالند، با تیپ شغلی خود آشنا شده و متوجه میشویم که با حضور در چه مشاغل و محیطهای کاری، احساس خوشایندتری داریم و با انتخاب آنها موفقتر خواهیم بود.
با توجه به اینکه تست هالند افراد را در تیپهای مختلف دستهبندی میکند، آن را یک تست تیپشناسی مینامند. این تست که هم به جنبههای روانشناختی (پیش بینی رفتارها) و هم جامعهشناختی (ویژگیهای محیط) توجه دارد.
این آزمون توسط روانشناس مطرح آمریکایی، جان هالند است که برگرفته از تئوری انتخاب شغل بر مبنای تیپ های شخصیتی افراد، ارائه شده. با انجام آن میتوان تیپ شخصیتی فرد و شغل و حرفه متناسب با آن را شناسایی کرد. آقای هالند معتقد است که مردم بهترین عملکرد خود را در محیط های کاریای نشان میدهند که با ترجیحات و علاقه مندی هایشان مطابقت دارد و جدا از شغل یا حرفه فرد، کارهایی هستند که فرد از انجام آنها لذت میبرد.
بهکمک تستهای خودشناسی، تواناییها و استعدادهایتان را بشناسید.
- ۶ نوع شخصیت RIASEC در تست هالند:
در ادامهی مطلب به هریک از انواع شخصیتهای RIASEC در تست هالند همراه با برخی مشاغل سازگار آنها میپردازیم:
۱. واقعگرا
افراد واقعگرا داشتن وظایف مشخص در کار را ترجیح میدهند. آنها دوست دارند بهتنهایی یا با افراد دیگر کار کنند. برخی از مشاغل موجود در این گروه شامل مهندس، لولهکش، تکنسین تجهیزات صوتی و تصویری، شیمیدان، دندانپزشک، سازندهی مبلمان و تعمیرکار ماشین هستند.
۲. جستوجوگر
افراد جستوجوگر دوست دارند از مهارتهای انتزاعی یا تحلیلی خود برای کشف مسائل استفاده کنند. آنها شخصیتهای متفکری هستند که برای انجام وظایفشان تلاش میکنند و اغلب ترجیح میدهند که این کار را به طور مستقل انجام دهند. این افراد میتوانند به عنوان جامعهشناس، دانشمند، روانشناس و اقتصاددان فعالیت کنند.
۳. هنری
این افراد دارای تخیل بسیار قوی هستند و دوست دارند چیزهایی را خَلق کنند. مشاغل هنری مرتبط با این گروه شامل نویسندگی خلاق، بازیگری، خوانندگی، رقاصی، عکاسی و طراحی لباس هستند.
۴. اجتماعی
افراد اجتماعی تعامل با مردم را ترجیح میدهند. آنها معمولا نگران مشکلات اجتماعی هستند و تمایل دارند به دیگران کمک کنند. مشاغل اجتماعی شامل دستیار بهداشت در منزل، دستیار پرستار، پرستار رسمی، مددکار اجتماعی، کاردرمانگر، معلم و روحانی هستند.
۵. متهور
با توجه به نتایج تست هالند افرادی که شخصیت متهور دارند، به نقشهای رهبری علاقهمندند. آنها شخصیتهایی برونگرا و پرخاشگر هستند که رویارویی با چالشها را میپذیرند. مشاغل سازمانی شامل رستورانداری، فروشندهی خردهفروشی، وکیل، مدیر اجرایی، آشپز و خریدار عمده هستند.
۶. قراردادی
این افراد وظایف ساختاریافته و دارای جزئیات را ترجیح میدهند و اغلب محافظهکارند. مشاغل متعارف این گروه شامل حسابدار، کتابدار، برآوردکنندهی هزینه، دستیار منابع انسانی و افسر وام هستند.
- تست نئو:
تست شخصیت نئو، یکی از مشهورترین تستهای روانشناسی است که اطلاعات بسیاری از شخصیت شما در اختیارتان قرار می دهد. این تست که با نام تست شخصیت Big Five یا تست ۵ بزرگ نیز شناخته می شود، موارد مختلفی مانند افسردگی، شایستگی، نظم و ترتیب را در شما بررسی می کند. آزمون نئو یا پنج عامل بزرگ شخصیت می تواند ۵ فاکتور اصلی شخصیت انسان که شامل برون گرایی، روان رنجوری یا عصبانیت، با وجدان بودن، گشودگی به تجربه و توافق پذیری (دلپذیر بودن) می شود را در شما بررسی کند. در این مقاله اطلاعات جامعی در مورد تست نئو neo ارائه می کنیم.
تست نئو در منابع انسانی سازمان ها: این آزمون به عنوان یکی از پرکاربردترین آزمون های استخدام در سال های اخیر مورد توجه شرکت ها و سازمان های بزرگ و کوچک قرار گرفته است. همچنین این تست می تواند پیش بینی عملکرد شغلی به این معنی که آیا او می تواند خروجی مورد انتظار را برای شرکت به دست آورد یا خیر؟ و ویژگی های روان شناسی افراد از افسردگی، توانایی های مدیریتی تا هوش هیجانی را انجام دهد.کاربرد تست نئو
تست نئو neo کلا پنج جنبه از شخصیت شما را می سنجد. پایداری هیجانی تان، برون گرایی یا درون گرایی تان، اشتیاقتان به تجربه های تازه، توافق پذیریتان و مسئولیت پذیریتان. به همین علت یک نمره کلی از این تست به دست نمی آید. ۵ نمره به دست می آید که هر کدامشان مربوط به یک عامل شخصیتی شماست.
- عوامل اصلی یا 5 عامل بزرگ تست نئو:
- روان رنجوری (N)
از جمله ابعاد گستردهی شخصیت، وضعیت سازگاری، ثبات عاطفی فرد، ناسازگاری و عصبیت یا روان نژندی است. داشتن احساسات منفی همچون ترس، غم، برانگیختگی، خشم، احساس گناه، احساس کلافگی دائمی و فراگیر مبنای مقیاس عصبیت (N) را در آزمون آنلاین NEO تشکیل میدهند. از آن رو تأکید بر به کارگیری واژه عصبیت داریم که نزدیکی بیشتری با عصب یا نورون یا نروتیسیزم که نام اصلی این شاخص می باشد را نشان می دهد.
- برونگرایی (E)
همانطور که میدانیم، برونگراها افرادی اجتماعی هستند، اما اجتماعی بودن فقط یکی از ویژگی های این افراد در شاخص برونگرایی آزمون آنلاین NEO است. افزون بر علاقه به دیگران و تمایل به شرکت در اجتماعات و میهمانی ها، این افراد در عمل قاطع، فعال و حراف یا اهل گفتگو هستند. این افراد هیجان و تحرک را دوست دارند و برآنند که به موفقیت در آینده امیدوار باشند. بازاریاب های موفق کشورهای در حال توسعه و رشد یافته، نمونه ای از افراد برونگرا هستند.
مقیاس های شاخص E نشان دهنده ی علاقه ی افراد به توسعه ی صنعت و کار خود است . در برابر برونگرایان که به روشنی قابل توصیف هستند، درونگرایان را به آسانی نمی توان تعریف کرد. در برخی از جنبه ها، درونگرایی را میتوان به نبود ویژگیها برونگرایی توصیف کرد. درونگرایان افرادی محافظه کارند، اما نه اینکه دوست داشتنی نباشند، مستقلند، نه اینکه در جمع شاخص باشند، و تکرو هستند، اما تنبل و کند نیستند. درونگرایان معمولا خجالتی و در جایی که ترجیح بدهند، تنها هستند.
- تجربه پذیر (O)
به عنوان یکی از ابعاد اصلی شخصیت، باز بودن به تجربه ها بسیار کمتر از عصبیت و برون گرایی شناخته شده است. عناصر تشکیل دهنده ی باز بودن (تصورات فعال، حساسیت به زیبایی، توجه به تجربه های عاطفی درونی، و داوری مستقل ) اغلب در نظریه های و ارزیابی شخصیت نقش قابل توجهی را بازی کرده اند و اغلب وحدت این ویژگیها در یک شاخص مورد نظر قرار گرفته است.
افراد باز انسانهایی هستند که در باروری تجربه های درونی و دنیای پیرامون کنجکاو بوده و زندگی آنها سرشار از تجربه است. این افراد طالب لذت بردن از نظریه های جدید و ارزشهای غیرمتعارف هستند و در مقایسه با افراد بسته احساسات مثبت و منفی فراوانی دارند
- توافق پذیری (A)
همانند برونگرایی، شاخص توافق در آزمون آنلاین NEO بر گرایشهای ارتباط بین فردی تأکید دارد. فرد موافق اساسا نوعدوست است، با دیگران احساس همدردی می کند و مشتاق به کمک به آنان است و اعتقاد دارد که دیگران نیز با او همین رابطه را دارند. در مقایسه، شخص ناموافق یا مخالف خود محور، به قصد و نیت دیگران مظنون است و بیشتر اهل رقابت است تا همکاری به نظر می رسد که این شاخص، به سمت جنبه های مثبت اجتماعی و سلامت بیشتر روانی سوق دارد. البته چنین هم هست. افراد موافق محبوب تر از افراد مخالف هستند. در کنار این، آمادگی برای دفاع از حق فردی اولویت دارد و داشتن توافق در صحنه ی نبرد و یا دادگاه، برتری و فضیلت نیست.
- مسئولیت پذیری (C)
یکی از موضوع های مهم یک نظریه ی شخصیت و بویژه در نظریه ی روان پویایی، موضوع کنترل تکانه (فشارهای ناگهانی) است. در روند تکوین و رشد فردی، بیشتر افراد می آموزند که چگونه کششها و نیازهای خود را اداره کنند. به طور کلی، ناتوانی در برابر تکانه ها و تمایلات نشان دهنده ی N بالا در افراد بالغ در آزمون آنلاین NEO است. از سوی دیگر، کنترل خویشتن می تواند به فرآیند فعال طراحی، سازماندهی و اجرای وظایف نیز گفته شود. فرد وجدانی دارای هدف و خواستهای قوی و از پیش تعیین شده است. باید توجه کرد که افراد انگشت شماری در جهان می توانند موسیقیدان برجسته یا قهرمان ورزشی شوند، بدون اینکه چنین ویژگی را داشته باشند. بعضی این شاخص را تمایل به موفقیت نامیده اند
- هوش هیجانی گلمن:
تست هوش هیجانی گلمن توسط دکتر دانیل گلمن، روانشناس و روزنامهنگارِ حوزۀ علم در نیویورک تایمز تنظیم شده است. او در کتاب خود به نام هوش هیجانی به تعریف و اهمییت این هوش میپردازد.
بهنظر گلمن، هوش هیجانی همان مهارتهایی هستند که ما در مجموع بهعنوان «شخصیت آدمها» میشناسیم. در واقع هوش هیجانی از جنس مهارت است؛ یعنی یک استعداد نیست که قابلتغییر نباشد. به همین منظور راهکارهای بسیاری جهت تقویت هوش هیجانی ارائه شده است که هر شخص با توجه به میزان کمبود در هز مولفه میتواند یا انجام یک سری تمرینات به تقویت آن بپردازد.
مولفه هایی که تست هوش هیجانی گلمن بررسی میکند:
- مؤلفۀ اول: خودآگاهی
- مؤلفۀ دوم: مدیریت احساسات
- مؤلفۀ سوم: خودانگیزی
- مؤلفۀ چهارم: همدلی
- مؤلفۀ پنجم: مهارتهای ارتباطی
توضیح مولفه ها:
مؤلفۀ اول: خودآگاهی
خودآگاهی یعنی اینکه نقاط قوت و ضعف خود را بشناسیم و بتوانیم انواع احساسات خود را از هم تشخیص دهیم. کسانی که این ویژگی را دارند زندگیشان را بهتر مدیریت میکنند؛ یعنی میدانند باید چه شغلی انتخاب کنند، وقت خود را صرف چه روابطی کنند و چه اهدافی را دنبال کنند. به همین جهت است که اهمییت هوش هیجانی امروزه در انتخاب و تعیین مسیر شغلی بسیار بیشتر به چشم میآید.
مؤلفۀ دوم: مدیریت احساسات
برای خیلی از ما پیش آمده که در زمان عصبانیت حرفی زده یا کاری کردهایم که بعدتر بابتش احساس پشیمانی کردهایم. مدیریت احساسات یعنی بتوانیم اضطراب، افسردگی یا خشممان را کنترل و خودمان را آرام کنیم. این کمکمان میکند که بعد از شکستها و ناراحتیها سریعتر بهبود پیدا کنیم.
مؤلفۀ سوم: خودانگیزی
خودانگیزی یعنی انگیزه و اشتیاقمان را در اثر موانعِ بیرونی از دست ندهیم؛ بلکه به خودمان انگیزه بدهیم و به کارهایی که میخواهیم انجام دهیم متعهد بمانیم.
مؤلفۀ چهارم: همدلی
همدلی این است که بتوانیم احساسات دیگران را تشخیص دهیم و درکشان کنیم. کسانی که مشاغل مراقبتی دارند یا در زمینۀ فروش یا مدیریت فعالیت میکنند نیاز بیشتری به این ویژگی دارند. جالب است بدانید که یک کاربرد هوش هیجانی در مذاکره ، داشتن همین مولفه میباشد.
مؤلفۀ پنجم: مهارتهای ارتباطی
داشتن مهارتهای ارتباطی منجر به تعامل بهتر با دیگران میشود. کسانی که مهارتهای ارتباطی بالاتری دارند میتوانند روی دیگران هم تأثیر بیشتری بگذارند.
- طرحواره های یانگ:
طرح واره ها یا تله های زندگی الگٌو های تکرار شونده ای هستند که خود را دائما در زندگی فردی ما نشان میدهند و جنبه های مختلف و خیلی مهم زندگی ما را مختل میکنند. بنا بر این یک مدیر میبایست با شناخت تله های زندگی خود؛ بتواند آن ها را کنترل کرده تا بتواند کسب و کار و زندگی شخصی خود را به بهترین شکل مدیریت کند.
- معرفی تله های یانگ:
آیا می دانید طرحواره یانگ توسط چه کسی پدید آمده است؟ طرحواره یانگ که یک تئوری طرح واره در یک چارچوب نظری است توسط فردی به نام جفری یانگ در سال ۱۹۹۴ تهیه شده است. محوریت این نظریه با مفهوم طرح های ناسازگار اولیه استوار است. این موارد از تجربیات ناخوشایند و منفی دوران کودکی نشات می گیرد که به باورهای بنیادین و ناسازگار مبدل شده و خود را زنده نگه می دارند. بنابراین بدون معالجه مناسب نسبت به تغییر مقاومت شدید از خود نشان می دهند. پس چه باید کرد؟
می توانیم نتیجه بگیریم که این تئوری معیار های موثر در روانپزشکی مزمن و روانشناسی ویژه شخصیت را حفظ می کند. در تئوری طرحواره یانگ به طور کلی ۵ حوزه وجود دارد که نیاز های عاطفی برآورده نشده دوران کودکی را نمایان می سازند مانند قطع ارتباط، استقلال مختل شده، محدودیت های مختل شده، سایر هدایت و عدم تمایل. برای ارزیابی این طرحواره ها یانگ پرسشنامه ای در سال ۱۹۹۸ تهیه کرد که در ابتدا شامل ۲۰۵ مورد و ۱۶ مقیاس طرحواره های ناسازگار بود که به آن تست طرحواره یانگ می گویند.
نام دیگر طرحواره یانگ تله های زندگی می باشد. ۱۶ طرحواره ی ناسازگار مورد اندازه گیری عبارت اند از : محرومیت هیجانی، رها شدگی، بی ثباتی، بی اعتمادی، بد رفتاری، انزوای اجتماعی، بیگانگی، نقص، شرم، شکست، وابستگی، بی کفایتی، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری، گرفتار، خود تحول، اطاعت، ایثار، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه، استحقاق، بزرگ منشی، خویشتن داری، خود انضباطی.
عوامل به وجود آورنده تله های زندگی یا طرحواره ها از کودکی تاثیر گذاشته و تا بزرگسالی همراه فرد است اما خوشبختانه آن ها قابل تغییر نیز هستند. در این جا برخی علت های شدت یافتن، تله ها در افراد مطرح شده است.
تجربه های اولیه در زندگی
آسیب های دوران کودکی مانند کودک آزاری و یا مورد تجاوز جنسی قرار گرفتن
تامین بیش از اندازه برخی نیاز های افراد
تاثیر رفتار اطرافیان و همسالان
دلبستگی نا ایمن کودک
هیجانات دوران کودکی
نقش والدین در شکل گیری این طرحواره ها بسیار پر رنگ است و نحوه فرزندپروری و برخورد مادر و پدر یا مراقبان تاثیر مستقیم دارد.
همانطور که ذکر شد، هجده طرحواره یا تله زندگی در افراد وجود داشته که با تست و آزمون طرحواره میزان هر کدام مشخص می شود. این طرحواره ها با یکدیگر ارتباط و همپوشانی بسیاری دارند. در این جا به طور مختصر هر 18 طرحواره در 5 حوزه شرح داده شده است.
1 جدایی و طرد
- رها شدگی
افراد با تله رها شدگی تصور می کنند که دیگران آن ها را رها کرده و ماندگار نیستند، افکار آن ها به این صورت بوده که روابط شکننده است، از دست دادن دیگران اجتناب ناپذیر است و در نهایت تنها می مانند. افراد با این طرحواره خشم زیادی نسبت به کسانی که فکر می کنند، ترکشان کرده دارند. مدام گوش به زنگ هستند که دیگران او را رها کنند و اضطراب زیادی تحمل می کنند. گاهی این افراد در کودکی اضطراب جدایی نیز داشته اند.
- محرومیت هیجانی
افراد با طرحوراه محرومیت هیجانی تصور کرده که هیچ کس آن ها را دوست ندارد. این باور و انتظار که نیازهای اولیه شما هرگز برآورده نخواهد شد. حسی که هیچ کس از شما مراقبت، راهنمایی، حمایت یا همدلی نخواهد کرد. این افراد احساس تنهایی کرده و نیازهای هیجانی خود را بی ارزش و بی اعتبار می دانند.
- بی اعتمادی و سوء استفاده
افراد با طرحواره بی اعتمادی، توانایی اعتماد کردن به دیگران نداشته و نمی خواهند. این باور را داشته باشند که دیگران دروغ گو، بد رفتار، خودخواه و آسیب رسان هستند. این افراد به واسطه افکار بی اعتماد خود استرس و اضطراب زیادی تحمل کرده و احساس نا امنی می کنند. این افکار و احساسات در افراد با اختلال پارانویا نیز دیده می شود.
- انزوای اجتماعی یا بیگانگی
در طرحواره انزوای اجتماعی، افکاری مثل این که فرد از بقیه جهان جدا افتاده است، با دیگران متفاوت است و عضو هیچ گروهی نیست، در فرد وجود دارد. این افراد در فعالیت های جمعی شرکت نکرده و احساس متفاوت بودن داشته، خجالتی هستند و گاهی حس حقارت دارند. معمولا دوستان کمی داشته و با دیگران رفت و آمد کمی دارند. در افراد با این تله زندگی مقایسه کردن خود با دیگران نیز زیاد دیده می شود.
- نقص یا شرم
در طرحواره نقص و شرم فرد احساس ناقص بودن، دوست داشتنی نبودن، پستی و بی ارزشی می کند. به دنبال همه این ها احساس خجالت همراه است. این افراد حساسیت بیش از حد به انتقاد، طرد و سرزنش دارند. این احساس نقص یا درونی بوده و یا بیرونی مانند احساس چاقی است. بنابراین این افراد اعتماد به نفس بسیار پایین نیز دارند.
حتما بخوانید: افزایش اعتماد به نفس
2استقلال و عملکرد مختل
- وابستگی یا بی کفایتی
اعتقاد به این که فرد نمی تواند مسئولیت های روزمره خود را به نحو شایسته ای انجام دهد در افراد با تله وابستگی دیده می شود. تصور این که بدون کمک دیگران توانایی حل مسئله، مراقبت از خود و تصمیم گیری درست را ندارند. بنابراین وابسته دیگران در امور خود حتی برای خرید یک لباس ساده می شوند.
- آسیب پذیری در برابر بیماری و ضرر
افراد با طرحواره آسیب پذیری فکر می کنند که همیشه حادثه در کمین است و ترس آن را داشته که نمی توانند از اتفاقات ناگوار جلوگیری کنند و یا کنترلی بر روی آن داشته باشند. این اتفاقات شامل بیماری های جسمی، حوادث محیطی و ... می باشد. برای مثال این افراد ترس از پرواز داشته و یا سوار آسانسور نمی شوند تا اتفاقی برای آن ها رخ ندهد. بنابراین در رفتار خود بسیار محتاط و وسواس گونه عمل می کنند.
- خود تحول نایافته یا گرفتار
افراد با تله خود تحول نایافته این فکر را داشته که هویت و فردیت جدا از یک یا چند شخص دیگر را ندارند، این طرحواره اغلب به صورت احساس پوچی و سردرگمی، جهت نداشتن و بی هدفی و یا در موارد شدید به صورت شک و تردید در موجودیت و ساختار وجودی فرد بروز می کند. این افراد معمولا ارتباط عاطفی بسیار عمیقی با یکی از اعضای خانواده برقرار می کنند.
- شکست
در این طرحواره شکست فرد تصور شکست خوردن در زمینه های مختلف زندگی را تجربه می کند، باور بر این دارد که او بی عرضه و بی استعداد بوده و نسبت به دیگران با موفقیت کمتری رو به رو می شود. این افراد موفقیت های خود را نمی بینند و در مقایسه با دیگران، آن ها را موفق تر می دانند. آن ها نقاط ضعف خود را پر رنگ از تر نقاط قوتشان می بینند و به همین علت عزت نفس پایینی دارند.
3محدودیت های مختل
- استحقاق و بزرگ منشی
افراد با این تله زندگی خود را بالاتر از دیگران دیده و حق به جانب هستند، این افراد معتقدند که باید به همه خواسته های خود دست یابند. پذیرش نه شنیدن از دیگران برای این افراد سخت بوده و خود را خاص می پندارند. نیاز های خود را در اولویت دیده و تمام خواسته های خود را معقول می پندارند. (برای مطالعه مقاله طرحواره استحقاق کلیک کنید)
- خودانضباطی و خویشتن داری ناکافی
افراد با این طرحواره در زندگی شخصی و شغلی خود قادر به تاخیر انداختن ارضای کوتاه مدت خواسته های شان برای دستیابی به هدف های بلند مدت نیستند. این افراد خویشتن داری و خود انظباطی ندارند. بنابراین بدون برنامه ریزی بوده و به صورت تکانشی رفتار می کنند.
4دیگر جهت مندی
- اطاعت
این افراد معمولا از خواسته های دیگران اطاعت کرده و خواسته و نیاز خود را نادیده می گیرند، بنابراین اجازه تسلط یافتن دیگران بر خودشان را می دهند. آن ها ترس از ترک یا تنبیه شدن توسط دیگران را داشته بنابراین در صورت سوءاستفاده بقیه جلو آن ها نمی ایستند. این امر منجر به سرکوبی برخی احساسات از جمله خشم در آن ها می شود.
- ایثار
این افراد با گذشتن از حق و حقوق خود و یا خواسته های خود به دیگران لطف می کنند یا به قولی ایثار می کنند. این افراد کار مراقبت از دیگران را به عهده می گیرند، تمرکز افراطی بر ارضای نیازهای دیگران در زندگی روزمره که به قیمت عدم ارضای نیازهای خود فرد تمام می شود.
- تایید طلبی
افراد با طرحواره تایید جویی زمانی احساس ارزش می کنند که دیگران آن ها را تایید کنند، بنابراین به جای تمرکز بر واکنش های خود بر واکنش های دیگران تمرکز می کنند. این افراد به منظور داشتن احساس خوب و ارتقای اعتماد به نفس خود وابسته به تایید و تمجید دیگران هستند.
5گوش به زنگی و بازداری
- منفی گرایی یا بد بینی
افراد با این طرحواره فکر کرده که زندگیشان غیر قابل کنترل است، آن ها منفی گرا و بدبین بوده و نیمه پر لیوان را نمی بینند. ین افراد به درد ها و بدبختی ها و مشکلات بیشتر از خوبی ها و موفقیت ها فکر می کنند. بنابراین مدام منتظر اتفاقات بد هستند.
- تنبیه
این طرحوراه در افراد این گونه بوده که آن ها مدام منتظر تنبیه بابت اشتباهاتشان هستند و معتقدند خودشان و دیگران در صورت بروز اشتباه باید مجازات و تنبیه شوند. بنابراین خطای دیگران را به سختی بخشیده و در همدلی با دیگران مشکل دارند. این افراد در صورت اشتباه کوچک خود را لایق تنبیه شدن می دانند.
- بازداری هیجانی
افراد دارای این طرحواره از نظر هیجانی و صحبت درباره هیجانات بسیار بازدارنده عمل میکنند. از لحاظ هیجانی سطحی هستند.این افراد هیجانات خود را کنترل می کنند و به شدت اهل منطق هستند و در بیان و ابراز احساس ضعیف عمل می کنند.
- معیار های سرسختانه
باور افراد با معیار های سرسختانه مبنی بر این است که فرد برای رسیدن به معیارهای بلند پروازانه دربارە رفتار و عملکرد خود، باید کوشش فراوانی به خرج دهد و این کار معمولا برای جلوگیری از انتقاد صورت می گیرد. این افراد کمال گرا بوده و باید و نباید های زیادی در ذهن خود دارند.